اغلب بهدرستی به تأثیر شدید پیاماس بر
عملکرد زنان اشاره شده است. اینجا میخواهم روایت شخصیام را از این اوضاع داشته
باشم. اغلب در چنین روزهایی و در احوالات معمول مملکت (حالا روزهایی است که کرونا
در ایران بهشدت شیوع پیدا کرده و وضعیت دارد روزبهروز به قرنطینۀ نظامی نزدیک میشود)
گوشهنشین میشوم تا مبادا بیخود به کسی آزار برسانم یا از کسی آزار ببینم. درواقع
حساسیت و تأثیرپذیریام از محیط و اطرافیان در این دوره افزایش مییابد و قوۀ
واکنشیام هم شدت میگیرد و خویشتنداریام کمتر میشود. اما خب شرایطی هست که
باید با همین وضع نابسامان در میان دیگران حضور داشت مثلاً در شرایط کار منظم
بیرون از خانه.
تابهحال اغلب به این
شکل زیستهام که در مقابل ناملایمات و نامهربانیها خویشتندار بودهام. اشتهایم
به نمایش رفتار کاملی از خود در چشم ذهنم بالاترین انگیزه برای این عمل بوده. سعی
کردهام برگزینندۀ رفتاری باشم که «تاحدی که میشود» از ایدهای سنجیده و ناظر به
نتایج واکنشهای قابلحدسم بر دیگری و برآورد میزان و نوع رنجی که ممکن است بر او
بار شود نشئت بگیرد. اینکه نتیجه چقدر به نیت من نزدیک است یا بهعبارت دیگر چقدر
در پیادهکردن ایدهام موفقام، خارج از دسترس من است و حتی چندان امید ندارم که
موفق بوده باشم. چون مسئلههایی
که بیشتر در انتخاب شیوۀ رفتار درگیرم کردهاند، انتخاب میان رفتارهایی بوده که هرکدام
ایجادکنندۀ رنجی بوده و خب اینکه انتخاب کنم رفتارم چه جنسی از رنج را تولید کند
به احساس زیباییشناسی و سلیقهام برمیگردد و این باز باعث میشود که بههیچوجه
مطمئن نباشم این عمل چقدر «بهتر» از باقی واکنشها بوده. در مسائل سخت ترجیحم تا
حد امکان معلقکردن مسئله است. در دوران پیاماس اگر در شرایطی قرار بگیرم که به
مسائلی مربوط شود که از قبل به همین شیوه اندیشیده شدهاند و شرایط تحریککننده
باشد و هلم بدهد به بروز عمل آن نیروی کنترلکننده کمتوان میشود و من بالاخره
کاری خواهم کرد. کرامتش این است که بالاخره بار مسئلهای از ذهنم کم میشود. با
وجود آسیبی که از تنش در چنین اوضاعی میبینم درنهایت از جهتی و تاحدی رهایی مییابم.
No comments:
Post a Comment