Wednesday, March 30, 2016

هیچ ترتیبی و آدابی نجو/ هر چه می خواهد دل تنگت بگو

منطق خوابو خیلی دوست دارم. خیلی وقتا هیچ سناریو و هیچ نظام علی و معلولی ای پشت قضایا نیست. یه هو یکیو که اصلن یادت نمیاد بهش فکر کردی یا نه کنارت میبینی. میگی عه تو اینجا؟ میبوسیش و اون یه جمله ای میگه تا حالتش طبیعی باشه، بدون اینکه کلماتش مهم باشن. یا همینجوری داری واسه خودت میری یه عده غریبه هم پشتت دارن میان یکیشون به اسم صدات میکنه و تو میشی عضو گروهشون، به همین راحتی.

No comments:

Post a Comment